اگر تعریف ما از یادگیری، تغییر در رفتار دانش آموز بر اثر تجربههای آموزشی باشد، امتحان به معنی اندازهگیری میزان تغییرات ایجاد شده در رفتار علمی دانش آموز است.
آزمون انواع متفاوتی دارد، هر داوطلبی که در مجموعهی برنامهسازی و برنامهریزی دیبازر وارد میشود، در هر جلسه تحت یک ارزشیابی «تکوینی» تحت عنوان آزمونهای «پایش» قرار میگیرد، هدف از این آزمون بررسی میزان موفقیت یادگیرنده در رسیدن به برنامهی ارایه شده در طی هفتهی گذشته است!
البته این آزمون یک مدل ارزشیابی«تشخیصي» نیز به شمار میآید چون مشکلات یادگیری دانشآموز در یک یا چند موضوع درسی با طرح 4 پرسش بررسی میشود.
در طول دوره، داوطلبان میبایست در آزمونهای «تراکمی» نیز شرکت کنند مثل سازمان سنجش و قلمچی؛ که هدف از این نوع آزمونها ارزیابی تمامی آموختههای دانشآموز در یک دورهی چند هفتهای است.
داوطلبان کنکور در دوران قبل از ورود به سال آخر تحصیل به صورت غالب در آزمونهای «تشریحی» یا پاسخ کوتاه شرکت میکنند و در پاسخ دادن به سؤالات آزادی عمل دارند و میتوانند پاسخ خود را هر طوری که مایل هستند، بپرورانند و سازمان دهند تا گویای پاسخ صحیح سوال باشد. اما در سال دوازدهم داوطلبان با آزمونهای «بسته» یا «چهارگزینهای» مواجه میشوند که در آن هم سؤال و هم پاسخ در اختیار دانش آموز است، این نوع آزمون برای سنجش تحقق مراحل شناخت دانش و فهم مناسب است.
برخی از اولیا در گام اول یادگیری به اشتباه به دنبال ایجاد روحیه و اعتماد بهنفس هستند و داشتن حس خوب را مقدم بر سواد و دانش علمی دانش آموزان میدانند، در حالیکه دانشآموز در صورتیکه نمرهی خوبی کسب کند، تمامی مشکلات روحی و مشاورهای او بر طرف خواهد شد.
هر آزمون نشاندهندهی هویت علمی دانشآموز است، مخصوصاً آزمونهایي که در هفتههای اول هر دورهی آموزشی برگزار میشود، رفتار دبیران و مشاوران را در برخورد با دانش آموز جهتگیری میکنند.
انتظار داریم هر دانشآموز یا اولیایی که این مقاله را مطالعه میکند به نمرات تمام آزمونها و تمام درسها توجه ویژهای کند! و این را بدانیم همچنان در کشور عزیزمان ایران و تعداد زیادی از کشورهای جهان اصول ارزشیابی عمدتاً بر اساس نمرات اکتسابی یادگیرندهها است.