در کنکور سردرگم بودم تا اینکه…

وارد سال دوازدهم که شدم ناخودآگاه احساس کنکوري بودن کردم، استرس عجيبي همه وجودم را گرفت. کجا برم کلاس؟ مدرسه ام را عوض کنم؟ چه کتاب‌هايي بخرم؟ اصلا چگونه درس‌هاي 3 سال رو در يک‌سال جمع کنم که بتوانم در 3 ساعت جواب بدهم؟ همه‌ي اينا علامت سؤال‌هايي بود که ذهنم را از اول سال پر کرده بود و حتي گاهي شب‌ها با کابوس کنکور از خواب بلند مي‌شدم! خيلي از دوستان و هم کلاسي‌هايم نيز مثل من بودند و هر کدومشان آموزشگاه يا مدرسه‌اي را معرفي مي‌کردند، اما من شناخت کافي نداشتم و نمي توانستم به اين راحتي اعتماد کنم.

بعد از امتحانات ترم اول بيشتر جذب برنامه‌هاي تلويزيون شدم و تقريبا تمام برنامه‌هاي آموزشي شبکه‌هاي مختلف را تماشا مي‌کردم. من به دنبال برنامه‌اي بودم که به من ياد بدهد چگونه بخوانم؟ با چه شيوه‌اي بخوانم؟ چندتا تست بزنم؟ و … که به هدفم برسم و در بين چندين مشاور و برنامه‌ريزي که در تلويزيون برنامه داشتند فردي را پيدا کردم که کلامش به خواسته‌ي من نزديک بود. در اينترنت چرخي زدم و اطلاعات مجموعه را به‌ دست آوردم و با تماس با مجموعه در اولين کارگاه برنامه‌سازي و برنامه‌ريزي در اسفندماه همراه با خانواده‌ام شرکت کردم. همه‌ي آنچه من به آن نياز داشتم و تمام دغدغه‌هاي ذهني من در اين جلسه هدفدار شد، چند کتاب را تا کنکور بايد بخوانم؟ چه سرفصل هايي را بايد مطالعه کنم؟ کدام فصل‌ها حذف شده‌اند؟ براي دوران عيد در سال سوم چه بخوانم؟ از چه کتابي تمرين تشريحي حل کنم؟ آيا مدرسه‌ام را عوض کنم؟ آيا آموزشگاه بروم؟ در کدام آزمون آزمايشي شرکت کنم؟

وقتي به خانه رسيدم احساس کردم بعد از ماه‌ها کمي آرام‌تر هستم و با تمرکز بيشتر و هدفمندتر مي‌توانم مطالعه کنم و خودم را براي امتحانات نهايي آماده کنم. حتي پدر و مادرم نيز خيالشان راحت‌تر شده بود و من از اين سوال هميشگي توسط آن‌ها که براي سال بعد ميخواهي چيکار کني راحت شده بودم.

در ارديبهشت ماه در دومين جلسه برنامه‌سازي و برنامه‌ريزي شرکت کردم و در اين جلسه با معناي واقعي نظم و برنامه آشنا شدم، چه ماهرانه با برنامه‌اي به نام «هم سطح‌سازي گارد» خودم را براي امتحانات نهايي آماده کردم، آقاي ديبازر سکان دار کشتي کنکور من، براي تک تک روزهاي امتحان من نيز برنامه‌ريزي کرده بودند و بهترين منابع مطالعاتي را به من معرفي کرده بودند، در تمام سال‌هاي تحصيلي‌ام تا به اين اندازه از عملکرد خودم راضي نبودم چون به سبک شب امتحاني درس خوانده بودم و چون از ماه‌ها قبل برنامه‌ريزي کرده بودم توانستم خيلي عميق به نکات و بند بند کتاب درسي مسلط شوم و فارغ از کسب نمره‌ي خوب در امتحان نهايي بتوانم تا حدي پايه‌ي خود را براي کنکور تقويت کنم.

حالا رسيده بودم به آغاز مهم‌ترين سال زندگي‌ام؛ در کارگاه‌هاي برنامه‌سازي و برنامه‌ريزي که در تابستان ماهي يک‌بار و از مهرماه به بعد هر هفته تشکيل مي‌شد، شرکت مي‌کردم و قدم به قدم مسير کنکور را سپري مي‌کردم، آزمون‌هاي پايش مرکز براي من اهميت بسياري داشت و همه‌ي تلاشم را مي‌کردم تا به نتيجه‌ي مطلوب برسم، طبق نظر آقاي ديبازر در مدرسه‌ي خودم ماندم و فقط در يک کلاس، آن هم رياضي چون به شدت ضعف داشتم ثبت نام کردم، آزمون‌ها را همان طور که مجموعه خواسته بود همان ابتداي سال طبق برنامه ثبت نام کردم ، پروژه‌اي بودن برنامه‌هاي آقاي ديبازر کمک بسياري به من مي‌کرد تا با هدف‌هاي کوچکتر، به هدف بزرگترم نزديک شوم و کمتر خسته شوم … اردوي نوروز نقطه عطف مطالعه من بود و توانستم با شرکت در اين کارگاه مطالعاتي ساعت مطالعه‌ي مداوم خودم را افزايش دهم، امروز که براي شما مي‌نويسم هنوز چند هفته‌اي تا کنکور باقي مانده است و من اميدوارم مثل آزمون‌هاي آزمايشي که تا امروز دادم و نتايج آزمون‌هاي پايش خودم را در کنکور نيز اثبات کنم و به قول آقاي ديبازر انتخاب رشته داشته باشم نه اجبار رشته! و بتوانم با رتبه‌ي خوبم براي انتخاب رشته‌ي مورد علاقه‌ام اقدام کنم.

راستي! دوستان خوبم که در شهرستان هستيد، غمگين نباشيد! من يك دختر خاله و پسرخاله‌ي دو قلو در خرم آباد دارم که همزمان با من از سيستم برنامه‌ريزي مکاتبه‌اي آقاي ديبازر استفاده مي‌کنند و هر هفته مثل من برنامه به دستشان مي‌رسد و همون آزموني که من مي‌دهم را مي‌دهند و حتي با من مقايسه مي‌شوند، از طريق رابط هم با آقاي ديبازر در ارتباط هستند و تمام راهنمايي‌هاي لازم توسط «جزوه‌ي راهکار» يا «فيلم» برايشان  ارسال مي‌شود ….

اين تجربه‌ي من بود تا امروزي که هنوز کنکوري هستم و ايمان دارم با تلاش، سخت کوشي، اجراي دقيق برنامه‌ي آقاي ديبازر به نظم و هدفتان مي‌رسيد و توصيه مي‌کنم با تحقيق و بررسي دقيق همه جوانب براي کنکورتان برنامه‌ريزي کنيد و مثل خيلي از دوستان من پول را جايگزين تلاش نکنيد تا پشيمان نشويد و از الان که هنوز کنکور نداديد به فکر سال بعد باشيد.

در ضمن تا يادم نرفته اين مورد را بگويم که بعضي از بچه‌ها به جاي يک «برنامه ريز» در سال کنکور يک «مشاور» انتخاب مي‌کنند که فقط به آن‌ها روحيه و انگيزه دهد و دائماً به آن‌ها تاکيد کند که شما مي‌توانيد، شما بهترين هستيد و …. اين اشتباه است چون اعداد و نمرات شما تعيين کننده هستند نه توهم قبول شدن!  به قول آقاي ديبازر، با «قانون راز» دانشگاه نمي‌شود رفت!!