شایان، يكي از دانشآموزانم از من پرسید: دوران جمعبندی واقعی است؟ نگاهی به او کردم و گفتم سؤالت منطقی است!؟ رو به من کرد و گفت: آخه استاد؛ یک سال در مقابل 2-3 هفته جمع میشود؟ عملی نمیشود که!! به او گفتم در بازیهای بچگیات شده که نقشه بکشی؟ با لبخندی گفت: بله… گفتم: مرحلهی آخر نقشه بدون مرحلهي اول معنی میدهد؟پاسخ داد :خیر. گفتم: شایان! نقشهي کنکور هم مثل نقشهي همان بازی کودکی است. حالا که بزرگتر شدهای باید خیلی قشنگتر مدیریت کنی…
از من پرسید: دوران جمعبندی چگونه است؟ویژگیهای پررنگ شدهاش چیست؟
به او گفتم: دفترت را باز کن! چراغهای کلاس را دوباره روشن کردم و ماژیک را برداشتم. بزرگ روی تخته نوشتم: جمع بندی… دورانی که زمان پررنگ است. صدای دقیقهها را بچهها خوب میشنوند.«کارهای حاشیهای» به طورکلی حذف میشود، در واقع، زنده کردن تمام اوقات مرده!! همهي داوطلبان باید«اشکالات رفتاری» خود را مرور کنند (چه کردم؟… چه باید بکنم؟ … و چه نباید بکنم؟…)
خواندن نخواندهها …
وقتی این را گفتم چشمانش گرد شد و سرش را بالا آورد. گفتم: تعجب نکن درست شنیدهای باید به نخواندههایت شانس خواندن را بدهی. البته اگر با برنامهی من جلو میآمدی الآن چیزی نبود که تا به امروز شانس خوانده شدن را نداشته باشد. تمام«سوالات کلیدی» که جمعآوری کردهای را باید دوره کنی. سعی کن با دیدن سؤال، تمام نکات را یکجا دوره کنی … هنوز هم مهم هستند. یادت باشد که هدف از دوران جمعبندی سازماندهی کردن تمام خواندهها و گزینش کردن از نخواندههاست. چیزی که در دوران جمعبندی مهم است این نکته است که همهي درسها با هم پیش بروند؛ یعنی کتاب به کتاب کار نکن. مطالعهي «حجمی» نداشته باش!
شایان؛ که تازه اهمیت دوران جمعبندی را درک کرده بود، به من گفت: دوران جمعبندی، حرکت آخر است و حرکت آخر همیشه مهم است. جلسهی آن روز با زنگ گوشی من که یادآور جلسهای بود که منتظر من بودند، تمام شد. بعدها مقالهی جالبی در مورد اهمیت دوران جمعبندی و اینکه چقدر میتواند به عنوان حرکت آخر به یک دانشآموز کنکوری کمک کند؛ در یکی از خبرنامههای آموزشی خواندم. جالب بودن مطلب کنجکاوم کرد تا نام نویسنده را بیابم، نام نويسنده «شایان اکبری» بود.