هفت ويژگي برترها:

سؤال خوبي است! داوطلبان موفق و شاگردان برتر چه كساني هستند؟! پدر و مادر آن‌ها چه شاخص‌هايي دارند؟!  در اين مقاله، خيلي كوتاه به مهم‌ترين ويژگي اين دسته از انسان‌هاي قابل تحسين مي‌پردازيم، هر چند هر چه بگوييم كم گفته‌ايم!

1) به سيستم آموزشي خود اعتماد دارند: حرف معلم و مشاور خود را گوش ميكنند و سعي مي‌كنند كامل آن را اجرا كنند؛ چون به معلم و مشاور خود اعتماد دارند و به مدرسه‌‌اي كه در آن تحصيل مي‌كنند نيز اعتماد دارند و خانواده‌ي اين دانش‌آموزان نيز از مدرسه‌ي فرزند خود دفاع مي‌كنند و آن‌را تأييد مي‌نمايند.

2) اولويت‌بندي در كارها و برنامه‌هاي درسي خود دارند: در ميان تكاليف زياد دبيران و مشاور خود، اولويت‌بندي ايجاد مي‌كند و كارهايي كه واجب‌تر و مهم‌تر است را سعي مي‌كنند زودتر اجرا كنند و در برابر حجم زياد برنامه‌ها كم نمي‌آورند و ناتواني از خود نشان نمي‌دهند.

3) معمولاً برون‌گرا نيستند: اين‌گونه از دانش‌آموزان، زماني كه نمره‌ي بالايي در درسي كسب مي‌كنند، آن‌را «همه جا جار نمي‌زنند» و برعكس، اگر نمره‌ي كمي در درسي كسب كنند مقصر كسب اين نمره را خودشان مي‌دانند و مي‌پذيرند اين نمره‌ي پايين، حاصل كم كاري خودشان بوده است و سريع به دنبال جبران آن برمي‌آيند.

4) پول را جايگزين تلاش نمي‌كنند: در سال‌هاي اخير مي‌بينيم كه متأسفانه اغلب خانواده‌ها به دليل مشغله‌ي زياد در محيط كار و حتي منزل، با هزينه كردن و ثبت‌نام فرزند خود در كلاس‌هاي متعدد، آزمون‌هاي متعدد و خريد كتاب‌هاي كمك آموزشي متعدد … مي‌خواهند خودشان را متقاعد كنند كه براي فرزند خود كم نگذاشته‌اند! و در اين اثنا، دانش آموزان عزيز هم در ميان اين همه امكاناتِ بدون ملاحظه و بي حساب و كتاب گير افتاده و در نهايت، اضطراب و استرس جايگزين تلاش در جهت كسب موفقيت خواهد شد!

5) دوست نه! همكار درسي آري!: دانش‌آموزان موفق اغلب به صورت انفرادي تصميم مي‌گيرند و سكان‌دار برنامه‌ي خود هستند و انسان‌هايي تأثير گذارند نه تأثيرپذير! دانش‌آموزان ضعيف‌تر معمولاً در رابطه‌هاي دوستي قوي‌تر عمل مي‌كنند و معمولاً تيم مي‌شوند و افرادي كه در آن تيم حضور پيدا مي‌كنند از نظر سطح علمي در سطح خودشان بوده و اگر دانش‌آموز قوي وارد تيم شود از آن جمع طرد مي‌شود و تبديل به يك فرد استرس‌زا در گروه خواهدشد. معمولاً دانش‌آموزان ضعيف در تيم دوستان خود به هم دلداري‌ مي‌دهند و همديگر را در جهت عدم حل سؤالات و تكاليف دبير و شركت نكردن در آزمون‌ها و يا عدم حضور در برخي كلاس‌هاي درسي معلمان تشويق مي‌كنند! دانش‌آموزان ضعيف با تشكيل اين گروه‌ها احساس مي‌كنند در برابر كم‌كاري خود كمتر آسيب مي‌‌بينند و حس امنيت بيش‌تري دارند. دانش‌آموزان برتر، در عين آرامش، بسيار شاد و سرزنده هستند و فراشناخت خوبي دارند؛ يعني به جاي غصه خوردن، گلايه كردن، مشكل را پيدا مي‌كنند و به خود اجبار مي‌كنند براي آزمون بعدي مشكل را برطرف كنند.

6) پدر و مادر از دور نظارت مي‌كنند: پدر و مادر دانش‌آموزان موفق بيش‌تر نظارت مي‌كنند تا دخالت! از فرزند خود نمي‌ترسند! او را به راحتي و منطقي نقد مي‌كنند، به فرزند خود افتخار مي‌كنند، محبت خود را به او نشان مي‌دهند. همراه و همپاي فرزند خود بيدار مي‌نشينند. صبح‌ها زودتر از فرزند خود بيدار مي‌شوند. كنار فرزند خود مي‌مانند و (در تعطيلات نوروز يا تابستان) مسافرت نمي‌روند و او را تنها نمي‌گذارند. به خاطر فرزند خود، ديدن تلويزيون خود را محدود مي‌كنند و او را دعوت به تماشاي فيلم مورد علاقه‌ي خودشان نمي‌كنند، امكانات بيش از حد و معلم خصوصي، بدون مشورت با مشاور در اختيار شاگرد قرار نمي‌دهند. نمرات دانش‌آموزان را دائماً رصد مي‌كنند. گاه ديده شده: مادران دلسوز نمرات بچه‌ها را به صورت يك جدول يا نمودار روي يخچال چسبانده‌اند و افت و خيز فرزند خود را دنبال مي‌كنند و در ايجاد نظم و تعهد دانش‌آموز در امور درسي مقتدرانه عمل مي‌كنند.

پدر و مادر دانش‌آموزان موفق، اجازه‌‌ي غيبت دانش‌آموز از كلاس‌هاي درسي يا آزمون‌ها را به او نمي‌دهند و اغلب او را تا درب حوزه‌ي امتحان همراهي مي‌كنند.

دانش‌آموزان موفق معمولاً كارهاي شخصي خودشان را خودشان موظف هستند انجام دهند. از جمع‌كردن رختخواب خود گرفته، تا شستن ظرف‌ غذاي خودشان، مرتب كردن اتاق و ميز تحرير و … و اين باعث شده تا فرزندان اين پدر و مادرهاي موفق، مسئوليت‌پذير و متعهد تربيت شوند و از «خودمديريتي» و «خودكنترلي» قوي‌تري برخوردار شوند.

در برابر مشكلات درسي و حتي غير درسي، پدر و مادر نقش مشاور را دارند، اما در وهله‌ي اول جهت حل مشكلات فرزند خود «سينه سپر» نمي‌كنند و در مواقع لزوم اقدام مي‌كنند تا فرزندشان به خودباوري و اعتماد به نفس و قدرت تصميم‌گيري بهتري در برابر مشكلات دست يابد. 7) خودجوش هستند: دانش‌آموزان قوي زياد درس مي‌خوانند، در نتيجه زياد نتيجه مي‌گيرند، درس‌خواندن را دوست دارند و زود ياد مي‌گيرند! نه به خاطر 100 زدن و 20 گرفتن، بلكه به خاطر كسب «موقعيت اجتماعي» مطلوب در سن 28 سالگي!!! آن‌ها به هيچ عنوان نمي‌گويند من فلان درس را دوست ندارم بخوانم، چون خواندن عربي، ادبيات، رياضي و … را وظيفه‌ي خود مي‌دانند و درك مي‌كنند. مطالعه‌ي اين درس‌ها وسيله‌اي است جهت كسب مدارج عالي موفقيت در چند سال آينده … ان‌شاءالله …