شروع هر کاری معمولاً با موجی از انگیزه و اشتیاق همراه است. چه یک پروژه جدید، چه یک برنامهریزی برای تحصیل یا شروع یک ورزش، اغلب افراد با هیجان و انگیزه بسیار آغاز میکنند. اما خیلی وقتها این انرژی به مرور زمان از بین میرود و کار ناتمام رها میشود. در روانشناسی این مسئله دلایل عمیقی دارد که مربوط به عملکرد مغز، احساسات، و سیستم پاداشدهی در ذهن ما میشود.
1. نقش دوپامین و سیستم پاداش مغز
انگیزه یکی از اثرات مستقیم عملکرد دوپامین در مغز است. دوپامین یک ماده شیمیایی است که در زمان انجام کارهای لذتبخش یا موفقیتآمیز ترشح میشود و به عنوان «هورمون پاداش» شناخته میشود. در ابتدای هر فعالیت جدید، مغز به دلیل ترسیم تصویر پاداش و هدف نهایی (مثلا موفقیت در کنکور)، مقدار زیادی دوپامین آزاد میکند.
این هورمون باعث میشود که ما با اشتیاق و انگیزه شروع کنیم. اما با گذشت زمان و کاهش تازگی کار، مغز کمتر دوپامین ترشح میکند، چرا که مغز به نوعی احساس میکند که رسیدن به پاداش هنوز دور است و چالشها و سختیها آغاز شدهاند. این وضعیت به مرور انگیزه را کاهش میدهد و فرد احساس میکند که انرژی اولیه را از دست داده است. به همین دلیل است که افراد در ابتدای مسیر پرانرژی و هیجانزده هستند، اما به محض روبرو شدن با چالشها یا فاصله طولانی تا نتیجه، شروع به رها کردن کار میکنند.
2. توقعات غیرواقعی و ناتوانی در مدیریت انتظارات
خیلی از ما وقتی کاری را شروع میکنیم، تصویری کامل و ایدهآل از نتیجه نهایی در ذهن داریم. در این لحظات، هیچکس به موانع، شکستها و زمان طولانی که ممکن است لازم باشد، فکر نمیکند. در نتیجه، وقتی اولین چالشها ظاهر میشوند یا پیشرفتها کمتر از حد انتظار است، افراد احساس ناامیدی میکنند. این شکاف بین انتظارات بالا و واقعیت باعث از بین رفتن انگیزه و ترک کردن کار میشود.
تحقیقات روانشناسی نشان میدهد که افراد با هدفگذاریهای واقعبینانه، انگیزه بیشتری برای ادامه مسیر دارند، چرا که انتظاراتشان مطابق با واقعیت تنظیم شده است. بنابراین، یکی از دلایلی که افراد زود کار را رها میکنند، این است که انتظار داشتند خیلی سریعتر و بدون مشکل به نتیجه برسند.
3. اثرات فرسودگی ذهنی (Burnout)
افرادی که خیلی سریع با انگیزه زیاد شروع میکنند، اغلب تلاش میکنند که در زمان کوتاه، بیشترین کار را انجام دهند. اما این سبک رفتار ممکن است به فرسودگی ذهنی منجر شود. فرسودگی نتیجه فشارهای روانی و فیزیکی مداوم است که باعث کاهش انرژی و تمرکز میشود. وقتی افراد به طور مداوم خود را تحت فشار قرار میدهند و از استراحت و تعادل میان کار و زندگی غافل میشوند، خستگی ذهنی و عاطفی جایگزین انگیزه اولیه میشود. فرسودگی معمولاً با احساس ناتوانی و بیانگیزگی همراه است.
4. نقش ترس از شکست
یکی دیگر از عوامل روانی مهم که باعث میشود افراد بعد از شروع یک کار آن را رها کنند، ترس از شکست است. وقتی فرد در مسیر کار با موانع و چالشها مواجه میشود، ذهن او ممکن است شروع به ترسیدن از عدم موفقیت کند. این ترس باعث فلج شدن فرد و کاهش تلاش برای ادامه کار میشود. در نتیجه، فرد به جای مقابله با این ترس و غلبه بر چالشها، ترجیح میدهد که کار را رها کند تا از مواجهه با شکست اجتناب کند.
5. عدم پایداری انگیزه داخلی
انگیزه به دو نوع داخلی و خارجی تقسیم میشود. انگیزه داخلی از درون فرد میآید، یعنی فرد کاری را به دلیل علاقه و رضایت شخصی انجام میدهد. در مقابل، انگیزه خارجی مربوط به عوامل بیرونی مانند پاداش، تشویق یا تأیید دیگران است.
افرادی که برای انگیزه خارجی کار میکنند، معمولاً زودتر کار را رها میکنند، چرا که به محض نبود پاداش یا تأیید، انگیزهشان کاهش مییابد. اما افرادی که انگیزه داخلی قوی دارند، حتی در مواجهه با چالشها نیز ادامه میدهند، چون از خود فرآیند کار لذت میبرند. وقتی انگیزه اصلی فرد خارجی باشد، احتمال بیشتری دارد که او کار را نیمهتمام رها کند.
چطور انگیزه را حفظ کنیم و کارها را تا پایان پیش ببریم؟
1. هدفگذاری واقعبینانه: اهداف کوتاهمدت و دستیافتنی برای خود تعیین کنید تا حس موفقیتهای کوچک به شما انگیزهی بیشتری بدهد.
2. تقسیمبندی پروژه: به جای تمرکز بر یک هدف بزرگ، پروژه را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنید. هر بار که بخشی را تکمیل میکنید، حس موفقیت را تجربه خواهید کرد.
3. پذیرش چالشها به عنوان بخش طبیعی مسیر: به جای فرار از موانع، آنها را به عنوان بخش طبیعی از فرآیند موفقیت بپذیرید.
4. تمرکز بر انگیزه داخلی: سعی کنید کاری را انجام دهید که از آن لذت میبرید و به شما احساس ارزشمندی میدهد. این نوع انگیزه قویتر و پایدارتر است.
5. استراحت و تجدید قوا: برای جلوگیری از فرسودگی، بین فعالیتهای مداوم استراحتهای منظم داشته باشید و زمانی را برای تفریح و تجدید انرژی اختصاص دهید.
نتیجهگیری:
در مسیر رسیدن به اهداف، از دست دادن انگیزه طبیعی است. مغز ما به دنبال پاداشهای سریع است و وقتی چالشها بیشتر میشوند یا نتیجه دورتر به نظر میرسد، تمایل داریم که عقب بکشیم. اما آنچه که موفقیت را رقم میزند، نه شروع پرشور، بلکه پایداری در لحظات سخت است. شکستها و موانع بخشی از مسیرند، نه پایان آن. اگر انتظارات واقعبینانهای داشته باشیم و به جای ترس از شکست، آن را به عنوان بخشی از مسیر بپذیریم، میتوانیم انرژی و انگیزهی خود را حفظ کنیم. به یاد داشته باش که قدرت واقعی در توانایی ادامه دادن است، حتی وقتی که آسان نیست. هر قدمی که برمیداری، تو را به هدف نزدیکتر میکند، پس کارت را تمام کن و پیروز شو.
شیرین امیری